به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه شرقی، معصومه اصطلامی فعال رسانهای در یادداشتی نوشت: یکسال از فوت مهسا امینی گذشت؛ در این یکسال در پی فوت این دختر کرد اتفاقات، اغتشاشات، توطئههای زیادی بر این کشور و مردم گذشت که حتی بعد از گذشت یکسال همچنان شاهد فراخوان ضدانقلاب هستیم!
وقایعی که در این یکسال بر کشور گذشت بر همگان واضح است و قطعاً مردم این وقایع را از منابع مختلف خبری و رسانهای دنبال کردهاند؛ نکته مهم در این یادداشت بحث دروغ و ساختگی بودن بسیاری از خبرها و وقایع است؛ فتنه «زن، زندگی، آزادیم با یک دروغ، آن هم دروغ از یک پدر شروع شد تا جایی که تحلیلگر شبکه BBC بعد از یکسال میگوید :«بخش مهمی از موضوعات که طی یک سال اخیر خبرساز شد، ساختگی بود!!».
این دروغ بزرگ ریشه تمام اتفاقات وحشتناکی بود که در پائیز سال گذشته بر مردم و این کشور رقم خورد؛ یک پدر دروغ گفت و به دنبال دروغ او رسانههای آماده ضدانقلاب و دشمنان قسمخورده این کشور از آن بهره بردند و دروغها ادامه یافت تا جان جوانان این کشور را گرفت؛ بسیاری جان خود را از دست دادند، بسیاری ایرانی بودن خود را از دست دادند، بسیاری انسانیت خود را از دست دادند، بسیاری بندگی خود را از دست دادند و این از یک دروغ نشات گرفت.
رابرت مرداک، صاحب امپراتوری رسانهای (صدها رسانه اعم از شبکههای تلویزیونی، روزنامه و …) یک زمان گفته بود: «اگر من اعلام کنم که رئیسجمهور آمریکا مُرد، برای رئیسجمهور خیلی زمان میبرد تا ثابت کند زنده است!» و این یک نشانه مهم از قدرت و اثرگذاری رسانهها در عصر حاضر است؛ اتفاقی که در یک سال گذشته به وضوح بر همه ما ایرانیان ثابت شد.
رسانههای ضدانقلاب سالها برای چنین فرصتی به کمین نشستند، خود را بین مردم ایران جا انداختند و ما در بحث رسانه غافل ماندیم و همواره آن را به عنوان یک پیوست دیدیم؛ پدر مهسا گفت دختر من حتی برای سرماخوردگی هم به بیمارستان نرفته است، پدر مهسا به دروغ گفت دخترم بیمار نبوده است، پدر مهسا به دروغ گفت به سر دخترم ضربه خورده است و در پی آن دروغهای بسیاری از کشتهشدگان فتنه پائیز سال گذشته شنیدیم و نظام پشت هم در پی ثابت کردن این دروغها بود!
در فضای مهآلود فتنه ثابت کردن دروغها و ساختگی بودن خبرها تاثیر چندانی ندارد، چون تاثیر اول و عمیق را رسانهای میزند که حرف اول و روایت اول را داشته باشد؛ مردم ایران زیر بمباران خبرهای دروغ و ساختگی خفه شدند؛ بسیاری از جوانان و نوجوانان ایران توان مقابله عقلی و منطقی با این میزان از بمباران خبری را نداشتند و این ضعف سواد رسانهای ما را بیش از پیش نمایان ساخت.
فارغ از اینکه یک دروغ چطور میتواند زمینه برای موجسواری دشمن شود، ضعف ما در مقابله با این فتنه در بحث رسانه باید مورد توجه باشد؛ باید توجه کرد در حوزه سواد رسانهای در این یکسال چه کار کردیم که ابزار لازم برای مقابله با دشمن را بدست بیاوریم؟
رسانههایی همچون BBC، ایران اینترنشنال، صدای آمریکا و غیره تمام آبرو و حیثیت خود را در فتنه مهسا امینی وسط گذاشتند چرا که امید فراوان در براندازی جمهوری اسلامی و موفقیت خود در این فتنه داشتند؛ آنها پس از این فتنه شاید بتوان گفت اعتبار خبری و رسانهای خود را در بین مردم واقعبین ایران از دست دادند ولی آگاهانه یا ناآگاهانه از این فرصت برای موفقیت خود کمال استفاده را کردند حتی به شرط نابودی خود!
شاید تشخیص دروغها و ساختگی بودن بسیاری از خبرها و اتفاقات و پی بردن به توطئهها در زمان فتنه بسیار سخت باشد، اما اکنون که یکسال از ان حوادث گذشته است هم راحتتر میتوان درباره آن حرف زد و هم راحتتر و منطقیتر میتوان تحلیل کرد که چه شد که بسیاری انسانیت خود، ایمان خود، اعتقاد خود را در این فتنه از دست دادند!
نکته مهم این است که بسیاری فهمیدیم در سواد رسانهای ضعف داریم و دشمن از همین نقطه بر ما هجوم آورد! ما باید حساس باشیم بر اینکه اطلاعات رسانهای و خبری خود را از کجا دریافت میکنیم؛ باید این را بدانیم هدف اکثر رسانهها در زمینه فتنهسازی حقیقت و برملا کردن دروغها نیست بلکه خدمت به گروه، اندیشه یا طبقه خاصی است! به قول یک استادی فراموش نکنیم سواد رسانهای یکی از مهمترین تفاوتهای یک فرد فرهیخته و یک فرد تحصیلکرده است.
انتهای پیام/*
Saturday, 27 July , 2024